ضمیمه 4
به مقاله ی «جنگ در اوکراین، نتیجه ی نقشه ی امپریالیزم جهانی برای سلطه بر روسیه و به قدرت رسیدن فاشیزم نو در سطح جهانی»
جمعی از گرایش سوسیالیزم انقلابی
در صورت پیروزی امپریالیزم آمریکا در جنگ علیه روسیه
سرانجام جنگ آمریکا با روسیه در اوکراین، حتی اگر مثل سوریه به نابودی اوکراین تمام شود، دو راه بیش تر ندارد: عاقبت بمباران های هستی که به نابودی بخش پهناوری از اروپا و آسیا که به یوریژیا (Eurasia) موسوم است و دربر گیرنده ی 93 کشور در جهان است. دیگر احتمال پیروزی روسیه بدون استفاده از بمب های شیمیایی که در ضمیمه ی پیشین مطرح شد و یا احتمال باختن روسیه در این جنگ که در این ضمیمه بیش تر باز خواهیم کرد. از اینرو باید سرنوشت جهان را در صورت پیروزی آمریکا در این جنگ در نظر گرفت.
قبل از هر چیز باید این را در نظر گرفت که تبدیل اوکراین به بیابان برهوت (مثل لیبی، سوریه، عراق یا افغانستان)، تنها سبب از دست دادن یک ملت، یک فرهنگ یا بخشی از نژاد بشر نخواهد بود. اوکراین در منطقه ای قرار دارد که در طول تاریخ از پُربارترین مناطق دنیا محسوب شده است. خاک مرغوب آن منطقه، برای کشاورزی در جهان نمونه است. آب و هوای این منطقه در طول تاریخ نه تنها بهترین تولیدات کشاورزی را داشته، بلکه در پرورش طبیعت، حیات وحش چشمگیر و در ظاهر و آب و رنگ انسان ها بی تأثیر نبوده. البته اوکراین تنها بخشی از این منطقه است که در شمال ایران از قفقاز در غرب تا آستارای ایران و ارمنستان و جمهوری آذربایجان ادامه دارد. در عصر معاصر، اوکراین در حلقه ی تهیه مواد غذایی کشورهای جهان به ویژه اروپا نقش مهمی داشته است. ذرت، گندم، جو و جو دوسر (روغن، آرد و...) تنها پاره ای از تولیدات کشاورزی آن است. تبدیل کردن اوکراین با خاک، ضربه ی بزرگ و جبران ناپذیری به منبع مواد غذایی مورد نیاز در سطح جهانی خواهد زد. اما همان طوری که از شواهد موجود در این مدت کوتاهی که از این جنگ گذشته برمی آید، آمریکا هیچ تمایلی به رفع اختلافات با روش مذاکره و صلح جویانه ندارد. لذا باید انتظار داشت که این هم یکی از جنگ های طولانی-مدت آمریکا و کشورهای ناتو باشد.
در نهایت اگر آمریکا علیه روسیه در این جنگ پیروز شود، در درجه ی اول اتفاقی که می افتد این است که پوتین اگر کشته نشود، باید از قدرت پایین کشیده شده (و فراری گردد) تا کسی که جای او می نشیند، دست نشانده ی آمریکا بوده و حکومت او هم با نظارت مستقیم آمریکا اداره شود. یعنی مثل عراق، منابع نفت و گاز روسیه از آن پس با حضور و دخالت مستقیم عوامل آمریکا اداره شده و شرکت های نفتی بر سر این منابع یا از حالا با هم کنار آمده اند و یا بر سر آن ها با هم باید مبارزه کنند، زیرا ابعاد این سوخت رسانی به اندازه ی سطح قاره ی اروپا پراکنده است. و این تنها یکی از منابع زیرزمینی کشور بسیار پهناور روسیه است. روسیه دارای منابع بزرگ زیرزمینی پر ارزشی از مواد خام، فلزات و مواد معدنی است، مانند طلا، روی، طلای سفید (پلاتینیوم)، پالادیوم (که عنصری بسیار نادر است و ضروری در ساخت ابزار الکترونیکی)، نیکل، کرومیوم، جیوه، اورانیوم و.... آمریکا برای دستیابی مستقیم بر این منابع و منوپولی آن ها از هیچ کشتاری رویگردان نیست، به غیر از اینکه از نظر سیاسی و ژئوپلیتیکی به هژمونی اش در جهان افزوده می شود.
اما قبل از رسیدن به این مرحله که آمریکا بتواند روسیه را که یک قدرت سیاسی در جهان محسوب می شود، به حالی در آورد که کاملاً تحت سلطه ی امپریالیزم آمریکا باشد، پوتین از هیچ گونه مقاومتی کوتاهی نمی کند. این روزها، مقامات روسی بارها و بارها هشدار داده اند که مسلح کردن اوکراین به این همه سلاح جنگی به نفع این جنگ و اوکراین نیست. روس ها از زاویه دیدِ اوکراین، روسیه و حتی سایر کشورهای جهان، درست می گویند و جالب اینجا است که مقامات آمریکایی هم به این امر واقفند، اما سیاست امپریالیزم در مرحله ی بحران ساختاری اکنون در حدی است که نمی تواند به خاطر مسائل انسانی و یا حتی ادامه ی حیات انسان بر کره ی زمین، خود را محدود کند. بحران ساختاری در ذات خود، ویرانگر است و زمانی این بحران پایان می یابد که ویرانی به حدی رسیده باشد که سازندگی برای بورژوازی به طور کلی و برای سرمایه ی مالی جهانی به ویژه سودآور باشد. این بار اما تفاوت هولناک در این است که سرمایه ی مالی به سرکردگی آمریکا مجبور است دنیا را برای همیشه نابود کند؛ نابودی ای که ناشی از استفاده از سلاح های اتمی است. نقشه ی جنگ و نابودی روسیه را امپریالیزم همان طوری که در اصل مقاله گفتیم از زمان انقلاب 1917 در روسیه را در سر داشته است و امروز فرصت مناسب فرا رسیده و روسیه هم که این خطر را درک می کند، اعلام کرده که اگر مجبور شود، از سلاح های هسته ای خود استفاده خواهد کرد. در نتیجه، پایان این جنگ می تواند پایان بخش بزرگی از حیات بر روی کره ی زمین باشد، اگر نگوییم پایان کل حیات بر روی زمین.
این در حالی است که همان گونه که در اصل مقاله گفتیم، پایان این جنگ در عین حال بسیار آسان است. ناتو باید عقب بکشد، اوکراین باید بی طرف باقی بماند و نازیست ها و فاشیست ها در اوکراین باید از قدرت پایین کشیده شود. البته این ها هیچ کدام کاملاً غیرممکن نیست (به جز پایین کشیدن فاشیست ها و نازی ها از قدرت که باید به دست مردم تحت ستم و طبقه ی کارگر اوکراین انجام شود). اما از دید آمریکا که گرداننده این بازی خطرناک است، این مطالبات نه تنها ناممکن است که حتی مطرح کردنش هم غیرممکن است. در مدیای امپریالیستی در سطح جهانی، هرگز این مطالبات شنیده نمی شود. جوسازی ضد روسیه، زمینه را برای سرازیر کردن میلیاردها دلار سلاح های مدرن جنگی باز کرده است.[1] به غیر سه مرحله کمک نظامی که در ابتدای جنگ به اوکراین شد، اخیراً و در پی سفر نانسی پولوسی رئیس مجلس عوام آمریکا از حزب دموکرات به اوکراین، بایدن 33 میلیارد دلار دیگر سلاح های جنگی به اوکراین فرستاد.[2]
ناگفته نماند که وقتی می گوییم 33 میلیارد دلار سلاح، به این معنا نیست که مثلاً چند صنعت تولید ابزار جنگی، حاضر شده اند، این مبلغ سلاح را در اختیار بایدن قرار دهند، نه! شرکت های صنایع نظامی به ویژه در آمریکا، خصوصی هستند و حکومتِ وقت باید از این شرکت ها افزار جنگی را بخرد. در نتیجه، بایدن با 33 میلیارد دلار از سرمایه ی مردم آمریکا که در نتیجه ی کار و پرداخت مالیات توسط مردمِ کم درآمد و متوسط تولید شده، جنگ افزارهایی که به اوکراین می فرستد را خریداری می کند. این 33 میلیارد دلار می تواند، جمعیت بزرگی از بی خانمان ها و کارتن خواب های آمریکا را پناه داده و از زندگی اسفبار نجات دهد، اما نه! حتی بخش کوچکی از آن صرف پرداخت بدهی دانشجوییِ دانشجویانی که امکان پرداخت بدهی بابت شهریه خود را ندارند هم نمی گردد، تا بایدن به قول انتخاباتی خود وفا کرده باشد و او گستاخانه در مصاحبه خود می گوید که قصد ندارد کل 1.3 تریلیون دلار را ببخشد و در ظرف این مدت ریاست جمهوری اش تنها 16میلیارد دلار از این بدهی را بخشیده است. در حالی که به راحتی حاضر است تریلیون دلار خرج جنگ در اوکراین بکند. به این رابطه ی اقتصادی ساده توجه کامل لازم است: بایدن نقداً بیش از 2 میلیارد دلار جنگ افزار را از صنایع نظامی آمریکا خریده و به اوکراین فرستاده و حالا منتظر تأییدیه 33 میلیارد دلاری از کنگره ی آمریکا است که البته تا ملاقات نانسی پولوسی با زلنسکی رئیس جمهور اوکراین داشت و قول پولوسی برای به اصطلاح همکاری در ادامه جنگ تا پایان به زلنسکی، می توان گفت که کار تمام است و بیش از 35 میلیارد دلار پول مردم گرسنه آمریکا پرواز کرد به طرف اوکراین. بایدن نقداً با شرکت ریطیان بزرگ ترین سازنده ی افزار نظامی قرارداد را بسته است.
از این بدتر اینکه آمریکا برای هر چه زودتر رسیدن به هدف نهایی خود، از هیچ گونه ریاکاری و دروغ و صحنه سازی از این جنگ دریغ نکرده و کشورهای اروپایی عضو ناتو را هم وادار نموده که پروپاگاندای هدایت شده بوسیله ی پنتاگون، سازمان اطلاعات آمریکا (سیا) و صنایع تولید سلاح های جنگی را پذیرفته و حقنه ی ملت های خود کنند. در این پروپاگاندا یا تبلیغات دروغ، آمریکا، روسیه را به اصطلاح گناهکار مطلق معرفی می کند، در حالی که با فرستادن میلیاردها دلار سلاح های جنگی به اوکراین در واقع زمینه را برای نابودی این ملت فراهم می آورد، برای مردم اوکراین اشک تمساح می ریزد. البته روسیه در حال حاضر، در نابودی اوکراین شریک است، اما دو موضوع را نباید فراموش کرد که 1- در اوکراین جنگ بین فاشیست ها و نازیست های غرب اوکراین با مردم روسی اصل شرق اوکراین از سال 2014 که کودتای آمریکایی در اوکراین انجام شد و فاشیست ها و نازیست ها وارد دستگاه زلنسکی شدند، ادامه داشته. مردم روسی اصل شرق اوکراین، در این 8 سال دائماً تحت حمله و بمباران دستگاه زلنسکی بوده اند؛ 2- روسیه متناسب با عملکرد فاشیست ها و نازیست های دستگاه زلنسکی دارد جنگ را جلو می برد. در نهایت، حمله به خاک روسیه امری ناگزیر می گردد که در نتیجه ی آن، در مقطعی از این جنگ، منجر به استفاده از سلاح های هسته ای می گردد. با توجه به دروغ پراکنی های آمریکا، هیچ بعید نیست که آمریکا منطقه ای را با سلاح هسته ای بزند و تقصیر را به گردن روسیه بیاندازد، تا بتواند جنگ اتمی را آغاز نماید. روسیه البته خود را برای این مبارزه هم آماده کرده است.
قابل تأمل و درک است که اگر این جنگ به جنگ اتمی منجر گردد و چنانچه در بهترین حالت تنها بخش هایی از اروپا و خاورمیانه آسیب ببیند، این آسیب در مقطع کنونی و با توجه به تغییر شرایط آب وهوایی کره ی زمین و بلاهای طبیعی که باعث خشکسالی، سیل های خانمان برانداز، آتش سوزی های وسیع و نابودکننده شده است، آوارگان بازماندگان حاصل از این جنگ اتمی، در واقع جایی برای فرار نخواهند داشت. نابودی اوکراین و روسیه در میزان تأمین مواد خوراکی در سطح جهان تأثیر جبران ناپذیری خواهد گذاشت؛ مردم آواره که از بمباران اتمی جان بدر برده اند، هیچ جایی برای پناه بردن نخواهند داشت، زیرا کشورهای سالم باقی مانده، علاوه بر مبارزه با شرایط آب و هوایی ناشی از آلودگی های عظیم و پهناوری که عمدتاً مانوفاکتورهای نفتی و تولیدی جهانی ایجاد کرده اند، خود با کمبود مواد غذایی روبرو خواهند شد و نمی توانند پناهندگان این جنگ اتمی را بپذیرند.
علاوه براین، پیروزی بر روسیه پایان جنگ امپریالیستی نخواهد شد. آمریکا با چنین پیروزی درخشانی برای سرمایه ی مالی جهانی، این جنگ را گسترش خواهد داد و اگر چین همواره موضع برتری اقتصادی خود را بر آمریکا حفظ کند، قطعاً هدف بعدی برای جنگ خواهد بود و....
سناریوی دیگری که سرمایه ی مالی جهانی در باره ی آن بیش تر تجربه داشته و در جنگ افغانستان موفق بیرون آمده، جنگ فرسایشی با روسیه در خاک اوکراین است. به این معنا که برای سرمایه ی مالی جهانی(امپریالیزم) همانطوری که قبلاً هم اشاره کردیم دست اش از آستین آمریکا بیرون آمده خود را آماده با خاک یکسان کردن اوکراین کرده باشد، همانطوری که با افغانستان کرد. تفاوت در اینجا این است که روسیه از افغانستان خود را بیرون کشید و آمریکا همواره باقی ماند و آن کشور را نابود کرد اما این بار روسیه بارها تکرار کرده است که تا بیرون رفتن ناتو از اوکراین و بی طرف باقی ماندن اوکراین به این جنگ ادامه خواهد داد. لذا باید دید که اگر این جنگ طولانی مدت شود روسیه چگونه مقاومت خواهد کرد. و از دید امپریالیزم در این سناریو، پیروزی یک طرف بر طرف دیگر نیست که مهم است، بلکه مهم خودِ جنگ است که به گردش سهام صنایع نظامی و افزایش سود سرمایه کمک می کند. به غیر از اینکه در درازمدت دست سایر شرکت های جهانی را در بهره برداری از این جنگ باز می کند. نتیجه اینکه به قول انگلیسی زبان ها win-win می شود یعنی تمام بخش های سرمایه ی مالی جهانی از این جنگ بهره می برند. برای نمونه این چهار مورد را می شود برشمرد:
1- خالی کردن انبارهای مهمات و سلاح های قدیمی و از دوره خارج شده ی صنایع نظامی، از طریق فروش آن ها به حکومت های وقت آمریکا و اروپا،
2- بدهکار کردنِ مادام العمرِ کشورهای ناتو به سرمایه ی مالی جهانی(امپریالیزم) به کارخانجات تولید این سلاح ها،
3- بلوکه کردن سرمایه های کشورهای متخاصم و در نهایت غارت غیرمستقیم این کشورها که مستقیماً به جیب امپریالیزم می رود و در آینده عامل معامله با این کشورها می شود،
4- همانطوری که در طول همین چند ماه دیده شده، با جنگ اوکراین، گرانی عمدی وحشتناکی در اروپا و آمریکا به راه انداخته شده که برای گمراه کردن توده های مردم فقیر و کم درآمد این کشورها، «تقصیر» تنها به گردن روسیه انداخته شده است. در حالی که در طول سه ماه اول سال 2022، شرکت های نفتی به تنهائی میلیاردها دلار ورای انتظار خود، سود برده اند. برای نمونه شرکت نفتی BP 5/3 میلیارد دلار سود برده است. این گرانی ساختگی زمینه را برای رشد فاشیزم در کل اروپا و آمریکا آماده می کند.
مثلاً ریاست اداره ی پلیس امنیت داخلی آلمان (Hans Georg Maassen) به مدت ده سال به عهده ی یک فاشیست بود که نهایتاً با لو رفتن اش به عنوان یک فاشیست بالاجبار از کار برکنار شد[3]. و وقتی گندش در آمد این شخص را از مقام اش برداشتند و موضوع به طور کلی فیصله پیدا کرد. این در حالی بود که همواره افراد فاشیست دیگری را که او در طی این ده سال به خدمت گماشته بود به جای گذاشتند و کل جریان به فراموشی سپرده شد، همزمان در کشورهای دیگر جهان، آمریکا با براه انداختن جنگ، مشغول تدارک فاشیزم است. نمونه اخیر آن اکنون در کشورهای آفریقائی در جریان است.
علاوه بر همه ی این ها، این جنگ ها به دلیل کشتار زیاد از مردم به کم شدن جمعیت در سطح جهانی خواهد انجامید و این نیز بخشی از برنامه، سرمایه ی مالی جهانی(امپریالیزم) مدت هاست که بوده است.[4]
لذا تحلیل دیگری نمی توان داشت، جز اینکه سرمایه ی مالی چون هیولایی بر حیات انسان های بیگناه جهان سایه افکنده است و این طور که از ظواهر امر برمی آید، قصد دارد تا نابودی کامل پیش رود.
12 مه 2022
22 اردیبهشت 1401
[2]- https://www.youtube.com/watch?v=5lQ-E-7b-Vw
این شخص مأمور سابق سازمان سیا است و این بدان معنا نیست که او حالا دیگر در خدمت دولت آمریکا و سرمایه داری جهانی نیست. او در بیانات کوتاه خود در واقع وضعیت را آنگونه که گزارشات آزاد بیان می کند، به زبان خود اقرار می کند.