سياست های
اخير
امپرياليزم
آمريکا و دولت
صهيونيستی
اسرائيل
و
آواره شدن
ساکنان يهودی
نوار غزه
نيروهای
مسلح رژيم
صهيونيستی
اسرائيل تا روز
جمعه گذشته
اکثريت قابل
ملاحظه ای از 8500
سکنه يهودی
نوار غزه و
ساحل غربی را
با زور از آن
جا بيرون
راندند.
جريانات يهودی
ارتدکس به اين
سياست با
اعتراض تمام،
در مطبوعات
بورژوايی از
بی رحمی
نيروهای مسلح
فقانشان به
آسمان رفت.
در
مقام مقايسه،
زمانی که
نيروهای
اشغالگر صهيونيستی
3000 تن از مردم
فلسطينی را از
آن منطقه به
بيرون می
انداختند تا
يهوديان را در
آن جا اسکان
دهند، صدای اعتراض
احدالناسی در
اين مطبوعات
بلند نشد. نظاميان
اسرائيلی نه
تنها به
ساکنان
فلسطينی مهلت
تخليه نمی
دادند که وقت
و بی وقت و
نيمه های شب
به خانه های
آن ها حمله
کرده و آن ها
را به ضرب و
شتم و شليک
گلوله به
تخليه فوری وادرا
کرده و
بلافاصله با
بلدوزر خانه
هايشان را
ويران می
کردند. در پی
تخليه هم
ساکنان فلسطينی
از هيچ گونه
امکاناتی
برای بازسازی
زندگی خود
بهره مند
نبوده و دولت
اسرائيل کوچک ترين
حقی را برای
آنان قائل نمی
شد.
اسرائيلی
های اخراجی که
معتقد هستند
که آن منطقه
از نظر تاريخی
به يهوديان
تعلق دارد، در
حالی برعليه
اين سياست
مقاومت کردند
که دولت شارون
همه گونه
امکانات
رفاهی و اسکان
دولتی را برای
آن ها فراهم
آورده و برای
هر خانوار به
طور متوسط
مبلغ 250 هزار
دلار غرامت در
نظر گرفته
بود. از طرف
ديگر، خيريه
"جيمز
وولفنزون"،
رئيس سابق بانک
جهانی و
نماينده ی
فعلی دولت
جورج بوش در
خاورميانه،
در آمريکا نيز
برای همياری
اين يهوديان،
مبلغ 14 ميليون
دلار پول جمع
آوری کرده
است. همزمان
شارون برای 3500
فلسطينی ای که
در آن منطقه
بر روی زمين
های کشاورزی
کار می کردند
و در نتيجه ی
اين جابجايی
شغل خود را از
دست دادند،
کوچک ترين غرامتی
قائل نشده
است.
ناگفته
نماند که اين
تخليه کوچک ترين
کمکی به
بهبودی وضع يک
ميليون و 300
هزار فلسطينی
ساکن نوار غزه
بخصوص 60 درصد
بيکار آن نخواهد
کرد و اين
منطقه همواره
تحت کنترل
دولت اسرائيل
باقی خواهد
ماند و قوانين
سخت اسرائيل
در رفت و آمد
فلسطينی ها اعمال
خواهد گرديد.
طرح
تخليه که بخشی
از سياست
منزوی کردن
کامل فلسطينی
های چادرنشين
ساکن اين
مناطق است، طبيعتاً
برای
اسرائيلی های
متصعب هم گران
تمام شده است.
البته اين اول
و آخرين باری
نبوده و نخواهد
بود که
يهوديان
اسرائيل
تجاوز به حقوق
دموکرات خود
را تجربه کرده
و خواهند کرد
و طبقه ی
کارگر يهود
اولين قشر از
اين جماعت
بوده و هست که
مورد اين
تهاجم قرار می
گيرد. لذا
درسی که از
تحليل سياست
های دولت
صهيونيستی می
توان گرفت،
اين است که در
درازمدت اين
دولت
صهيونيستی
اسرائيل نيست
که خواهان
بهبود وضع
زندگی طبقه ی
کارگر يهود
است. از ابتدا
اين سياست
همين دولت و
امپرياليزم
آمريکا بود که
يهوديان را به
اميد يک زندگی
بهتر بر روی
جنازه
فلسطينی های
ساکن در آن
منطقه اسکان
داد و حالا
برای کنترل و
پياده کردن
فشار بيش تر
بر فلسطينی
های آن منطقه،
مجبور است که
يهوديان را از
آن جا بيرون
راند.
نکته
ی اساسی در
اين است که
برای کارگر
فلسطينی فرقی
نمی کند که در
کنار کارگر
اسرائيلی کار
يا زندگی کند.
برای کارگر
يهودی هم وجود
کارگران فلسطينی
تهديد بشمار
نمی رود.
اتفاقاً اين
دو به خوبی و
بدون هيچ گونه
دشمنی و ترسی
از همديگر به
خوبی توانسته
اند در کنار
هم کار و
زندگی کنند
(همان طوری که
می دانيم
فلسطينی ها
برای گرفتن
کار هميشه مجبور
شده اند به
مناطق اشغالی
رفته و در
کنار کارگران
يهود کار پيدا
کرده و کار
کنند). فراتر
اين که اين
کارگران در
طول زمان حتی
با هم ارتباطات
عاطفی و
خانوادگی
برقرار کرده و
با هم ازدواج
کرده و
فرزندانی
دارند که از
طرف يکی از
والدين به يک
مليت و از طرف
والد ديگر به
مليت ديگر تعلق
دارند.
در
نتيجه هرگونه
ستم و فشار
بيش تر بر
کارگران
فلسطينی،
الزاماً مورد
حمايت کارگران
اسرائيلی
نبوده و در
آينده هم
نخواهد بود.
کارگران
اسرائيلی به
خوبی می
توانند درک
کنند که اين
فلسطينيان
نيستند که
دشمن آن ها می
باشند، بلکه
اين نظام حاکم
است که تحت
تأثير سياست
جهانی امپرياليزم
همواره حلقه
را به گردن آن ها
تنگ تر و تنگ
تر کرده و
مسلماً در اين
راستا ستم بيش
تری بر
فلسطينيان
روا داشته و
باعث شورش آن ها
می شود.
کارگران
اسرائيلی که
در کنار
فلسطينيان
کار و زندگی
می کنند، به
خوبی می دانند
که فلسطينيان
آن ها را
دشمنان خود
نمی دادند؛ در
حقيقت جماعت يهود
در فلسطين هم
مانند ساير
مناطق جهان می
تواند، ساکن
شود و مانند
اقليت های
مذهبی کشورهای
خاورميانه و
آفريقايی همه
در کنار هم به
زندگی خود
ادامه دهند.
مشکل نزديک به
صد سال اشغال
نيروهای
صهيونيستی در
فلسطين، در
ستم مضاعفی
است که رژيم
های
صهيونيستی در
مناطق اشغالی
بر مردم
فلسطين اعمال
کرده اند. ضرب
وشتم، کشتار،
بيکاری، بی
خانمانی،
گرسنگی ای که
برای کسب
منافع هر چه
بيش تر امپرياليزم
درمنطقه به
وسيله ی رژيم
های
صهيونيستی بر
فلسطينی ها
اعمال گشته،
در واقع ربطی
به کارگران
يهود ندارد.
اما
تغييرات فعلی
تنها ابتدای
کار است و
طبقه ی زحمتکش
و کارگر
اسرائيل هم
بزودی بيش از
گذشته مورد
تهاجم دولت
صهيونيستی
اسرائيل قرار
خواهد گرفت و
آن زمان است
که لازم می
آيد به اين
تحليل دست
يابد که تنها
را نجاتش،
اتحاد با طبقه
ی کارگر
فلسطين برای
برچيدن دولت
صهيونيستی از
يک طرف و
برچيدن
قدرتمردان
سازشکار
فلسطينی از
جهت ديگر است.
اين اتحاد
بزرگ و تکان
دهنده جهان می
تواند،
انقلابی را
سازمان دهد که
در آن کليه ی
عناصر وابسته
به
امپرياليزم
چه از نوع
اسرائيلی و چه
از نوع
فلسطينی آن،
از ريشه نابود
شده و برچيده
گردند و به
جای ان يک
دولت کارگری با
برنامه ی
اقتصادی
انقلابی که به
وسيله ی طبقه
ی کارگر
فلسطين و
اسرائيل
حمايت گردد،
به روی کار
آورده شود. در
اين مقطع، شوراهای
کارگری و محلی
هر بخش به
نيازهای
ساکنان منطقه
و محل خود
رسيدگی کرده و
سياست های انقلابی
خود را برای
کسب حمايت
دولت کارگری
مرکزی عرضه
کرده و به
اجرا درمی
آورند.
اين
تنها راه نجات
مردم ستمديده
ی فلسطين و
طبقه ی کارگر
اسرائيل از
چنگال
امپرياليزم و
نماينده ی
محلی اش دولت
صهيونيستی
اسرائيل است.
سارا
قاضی
20 اوت 2005
بازنويس:
ياشار آذری
آدرس
اينترنتی
کتابخانه: http://www.nashr.de
ايمل
ياشار آذری:yasharazarri@gmail.com
مسئول
نشر کارگری
سوسياليستی:
ياشار آذری