روز زن امسال را به سرآغاز مبارزات متحدانه تبديل کنيم

 

8 مارس، روز زن امسال را به سرآغاز مبارزات متحدانه برای کسب حقوق دموکراتيک خود برعليه جنايات و خشونت های دولت سرمایه داری نسبت به تمام اقشار تحت ستم اعم از زن و مرد تبديل کنيم.

 

هرج و مرج ديوانه کننده ناشی از ستم:

28 سال است که حاکمان جمهوری اسلامی از هيچ گونه جنايت و خشونتی برای سرکوب حقوق دموکراتيک زنان ايران دريغ نکرده اند. اعمال قوانين وحشيانه ای مانند سنگسار زنان و دختران به حکم دادگاه به علتی مانند داشتن روابط "نامشروع" و دستگيری، زندانی و شکنجه ی آنان به علتی نظير "بدحجابی"، نداشتن کوچک ترين حقوق انسانی اوليه در مقابل نيروهای سرکوب دولت شامل توهين از جانب آن ها تنها به دليل زن بودن و يا در اردوگاه کار نظام سرمايه داری حاکم به علت تبعيض جنسی از بی حقوقی هر چه بيش تری آسيب ديدن، امروز تأثيرات مادی و روانی خود را بر جامعه ی ما گذاشته است. تأثير اجتماعی نزديک به سه دهه تحميل شديد خشونت های ممتد بر زنان در جامعه با تکيه بر تعصبات مذهبی و سنتی متداول، به همراه وجود ستم های طبقاتی اقتصادی بر اقشار تحت ستم اعم از زن و مرد، هرج و مرج، گيجی و بيماری های روانی بيشماری را در ميان زن و مرد، کودک و جوان و پير جامعه ی ما به وجود آورده است و تنها کسانی که از اين وضعيت به طور مستقيم بهره می برند، طبقه ی حاکم و اقشار ممتاز وابسته به آن هستند.

فقر و گرسنگی مفرط خود و نظاره ی چهره پريشان کودکان با شکم خالی که ملتمسانه به بزرگ ترهای خانواده می نگرند، سرانجام به فروش اين کودکان انجاميده تا شايد شکم خالی همه ی افراد خانواده، لااقل برای مدتی هر چند کوتاه پر شود. دختران جوان برای کمک به آوردن لقمه نانی به سفره ی خانواده ی حاضر به تن فروشی شده و مادران، بخصوص زنانی که سرپرست خانواده هستند، با روسپیگری سعی در تأمين ابتدايی ترين نياز انسانی خود و خانواده اشان می کنند.

در هرج و مرج و تضادهای اخلاقی ای که حکام بر جامعه تحميل کرده، در کنار به فروش رساندن دختران نوجوان و تن به روسپیگری دادن زنان، باعث قتل های ناموسی صدها زن به دست مردان خانواده شده است.

 از طرفی مردان نان آور خانواده، با سری افکنده، اخراج ها و بيکاری ها را تحمل کرده و فروپاشی ارزشی انسانی خود و خانواده اشان را نظاره می کنند. حتی شاغلين در جامعه ی ما از آسايش نسبی برخوردار نيستند، زيرا که حتی آنان نيز به جهت دريافت نکردن دستمزدهای خود، دائماً در تلاطم ناامنی های زندگی روزمره بسر می برند.

 از طرف ديگر جوانان اقشاری از جامعه که اندکی بالای خط فقر زندگی می کنند، با ادامه تحصيل دادن، می کوشند تا شايد از اين طريق بتوانند با چالش های دنيای امروز بهتر مبارزه کنند و اميدوارند که بتوانند خود و خانواده اشان را از درون منجلاب اقتصادی ای که سياستمداران طبقه حاکم بر آنان تحميل کرده اند، بيرون بکشند. اما پس از فارغ التحصيلی است که متوجه می شوند پس از اين همه، تنها امتيازشان اين است که به جرگه ی بيکاران "تحصيلکرده" يا با "مدرک" پيوسته اند.

اين همه بحران های اجتماعی که انواع و اقسام دردها را با خود به همراه دارد، تنها ناشی از ستم اقتصادی است که طبقه ی حاکم برای حفظ خود و منافعش بر توده های تحت ستم پياده کرده و در نتيجه، از جمعيتی حدود 68 ميليون و 500 هزار نفری که تقريباً نيمی از آن را زنان تشکيل می دهند، حدود 26 درصد زنان و حدود 15 درصد مردان دچار بيماری های روانی می باشند.

در شرايطی که به اذعان آمار رسمی کشور، 10 ميليون بيکار وجود داشته و 10 ميليون از جمعيت کشور زير خط فقر و 8 ميليون زير خط فقر مطلق زندگی می کنند و خانواده هايی که تحت سرپرستی زنان بسر می برند، از فقيرترين فقرای ايران هستند، ناراحتی روحی يا افسردگی که سهل است، بايد به قدرتشان غبطه خورد که بيش از اين ها ديوانه نشده اند!

 

قدرت مقاومت ...و نياز به انگيزه

اگر چه هر انسانی که در طول زندگی به طور مداوم تحت فشارهای غيرعادلانه عينی و واقعی قرار گرفته باشد، در مقطع/مقاطعی از اين زمان ممکن است (يا به احتمال قوی) دچار افسردگی بشود (يا می شود) و حتی در مواردی ممکن به خودکشی منجر شود، ولی در طبيعت انسان، اين از جمله موارد استثنايی بشمار می آيد.

اکثر انسان ها در برابر فشار، بخصوص فشارهای غيرطبيعی و غيرعادلانه، نه تنها خود را نمی بازند که بالقوه به نيروی مقاومتی شکست ناپذيری تبديل می شوند، بالاخص اگر برای آن انگيزه داشته باشند.

سال 1385، نمونه سالی مملو از اين مقاومت، با انگيزه ی دفاع از آن چه حق ابتدايی انسان می باشد، بوده و گويای شکست ناپذيری ذاتی است در جستجوی عدالت؛ عدالتی که در بهترين حالت خود می تواند تنظيم کننده ی روابط بين انسان ها و بين انسان با ساير عناصر طبيعت بوده و سلطه مبتنی بر منافع کنونی قشر ناچيزی از انسان را (که منجر به نابودی انسان های ديگر و طبيعت گشته است) به سيادت قشر پهناوری تبديل کند که منافع خود را در حفظ و رشد منافع انسان های ديگر و در ادامه سالم حيات عناصر موجود در طبيعت می بيند.

علاوه بر مبارزات روزانه تک تک زنان ما در خانواده، در کوچه و خيابان، در محل کار برعليه فرهنگ زن ستيزی که در جامعه رواج داشته و به امری عادی در آمده است، زنانی چند در دادگاه های رژيم با بيدادگری های دستگاه قضايی در مبارزه بوده اند. فراتر از اين، زنان ما شکست ناپذيری خود را در تجمعات خود به مناسب روز زن در تهران، رشت و...به نمايش گذاشته و ضعف رژيم حاکم را با حمله ی وحشيانه عمالش به اثبات رساندند.

اهميت مسأله اما در اين جا است که مبارزات پی در پی زنان ما تنها به موارد آمده در بالا يا نمونه های مشابهی منتهی نشده و قدرت مقاومت آنان را می توان در مبارزات دموکراتيک ديگری هم جستجو کرد که نشانگر عمق مبارزه بسيار قدرتمندتری از مبارزات به اصطلاح فمينيستی است؛ مبارزاتی که از دل ستم طبقاتی برخاسته و زن و مرد و کوچک و بزرگ نمی شناسد. اين مبارزات که خواه ناخواه انگيزه ی برچيده شدن ستم انسان بر انسان را در دل می پروراند، اگر چه مورد حمله ی شديد و سرکوب بيرحمانه ی رژيم قرار می گيرد، ولی نيروی بالقوه ی آن نابودی نمی پذيرد و در شکل ديگر بيرون می زند.

برای مسائل به نمونه هايی چند از اين مبارزات اشاره می کنيم. تنها در ماه خرداد گذشته:

1ـ مبارزات گسترده در دفاع از زندانيان سياسی. در اين مبارزات زنان پا به پای مردان حضور داشته و آزادی زندانيان سياسی را به موازات مبارزات رهايی بخش خود، قدمی به جلو می ديدند. در اين مبارزات زنان و مردان ما به يک نسبت مورد حمله پليس رژيم قرار گرفتند.

2ـ اعتراض دانشجويان دانشگاه ها به "پادگان" شدن دانشگاه ها در تهران و تبريز. در اين مبارزات که در روزهای اول و دوم خرداد به اوج خود رسيد، زنان جوان دانشجو همواره از پيشگامان آن بوده و در شورش ها و تحصن ها شرکت داشته و تا پايان ايستادگی کردند.

  14 خرداد، لباس شخصی ها به دانشکده ی حقوق حمله کرده و با فرياد "اين جا پادگان است" به دنبال يافتن دانشجويان تحت تعقيب افتادند. دانشجويان در اطراف دانشگاه به مبارزه بلند شدند و با نيروهای پليس به درگيری کشيد.

4ـ 22 خرداد، تجمع زنان مبارز ما در ميدان هفت تير با سرکوب شديد پليس زن و شليک گاز اشک آور مواجه گرديد. در اين تجمع کانون دفاع از زنان و کودکان ايران شعار "کار، مسکن، آزادی" می دادند.

بازهم فراتر، اين که مبارزات امسال زنان ما در حد دفاع از حقوق دموکراتيک زنان يا جوانان و دانشجويان ختم نشده و درخشش خود را در مبارزات زنان کارگر در طول مبارزات کارگری هم حفظ کرد. در ارديبهشت و خرداد گذشته:

1ـ تظاهرات روز کارگر با شرکت زنان و مردان کارگر، نشانگر جبهه ی متحد ستمکشان در برابر ستمگران بود.

2ـ آغاز مبارزات رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران. در اين مبارزات که کماکان ادامه داشته است، همسران رانندگان مبارز، همواره قدرت، شجاعت، شهامت و استواری خود را در پشتيبانی از همسران دستگير شده خويش به نمايش گذاشته و عليرغم تمام مشکلات مادی اشان که در اين دوران صد برابر شد، در برابر رژيم کوچک ترين ذره ای خم نشدند.

 

از انگيزه ...به توان بالفعل

در جمع بندی از نکات بالا می توان گفت که زنان (مانند مردان) در هر جامعه ای وجه مشترک تمام طبقات و اقشار هستند. به عبارت ديگر هر قشر و طبقه ای در جامعه از زنان و مردان آن ساخته شده است. پس مبارزات زنان در دفاع از حقوق دموکراتيکشان در پيوند و به موازات با مبارزه برای ديگر حقوق دموکراتيک است. مبارزه برعليه تبعيض جنسی و قوانين زن ستيز، ماهيتی مشابه با مبارزه برای "کار، مسکن، آزادی"، با مبارزه برای حقوق عقب افتاده کارگران، با حق آزادی بيان دانشجويان در دانشگاه و...دارد. در جامعه ی طبقاتی نظام سرمايه داری، تمام اقشار تحت ستم، دارای يک وجه مشترک هستند و آن "تحت ستم" بودنشان است. در جامعه ی طبقاتی نظام سرمايه داری که ديکتاتوری و خفقان حاکم است، هرگونه مبارزه ای برعليه اين "ستم" با خشنونت از طرف رژيم مواجه می شود. پس تمام اقشار "تحت ستم" در يک جبهه قرار می گيرند و عمال سرکوبگر رژيم در جبهه ی مقابل و برخورد رژيم در سرکوب همه ی آن ها يکسان است. از اين رو، منطق ايجاب می کند که اين اقشار در هنگام مبارزه، متحدانه عمل کنند و در برابر رژيم سنگری بزرگ تر و محکم تر بسازند.

در مبارزات دانشجويی و کارگری امسال، ما در نهايت شاهد پشتيبانی دانشجويان از کارگران و کارگران از دانشجويان بوده ايم: هنوز حرارت مراسم بالنده دانشجويی 16 آذر با پشتيبانی کارگران ايران خودرو در وجود هيچ مبارزی انقلابی نخوابيده است.

از اين رو، روز 8 مارس امسال، بهترين فرصت است برای يک اتحاد عمل بين کليه ی نيروهای مترقی دانشجو و کارگر با زنان مبارز و پيشرو. برپايی تظاهراتی در دفاع از حقوق انسانی و دموکراتيک زنان با حضور کليه ی کارگران پيشرو و مبارز (اعم از زن و مرد) و حضور کليه ی دانشجويان پيشرو (اعم از زن و مرد) می تواند اين روز را به روز مبارزه برای آزادی و دفاع از حقوق دموکراتيک کليه ی اقشار جامعه از شهرهای بزرگ گرفته تا دورافتاده ترين مناطق کشور، تبديل نمايد. شعار برابری حقوق زن و مرد در برابر قانون و در کليه ی امور اجتماعی که در چنين تظاهراتی عنوان گردد، اولين شوک سياسی را بر پيکر رژيم می زند. البته اين که اين شعارها بهتر است دقيقاً چه باشد را می توان به بحث گذاشت و نهايتاً تصميم را خود برگزارکنندگان مراسم می گيرند.

ضربه ای که در چنين روزی و به اين نحو به رژيم می خورد، روحيه ی کليه ی اقشار تحت ستم را تحت تأثير مثبتی قرار داده و از انگيزه به توانی بالفعل تبديل می کند.

 

زنده باد تمام مبارزات رهايی بخش زنان

زنده باد تمام مبارزات اقشار تحت ستم

زنده باد اتحاد بين اقشار تحت ستم

 

سارا قاضی

26 بهمن 1385

   15 فوريه 2007

 

بازنويس: ياشار آذری

آدرس اينترنتی کتابخانه: http://www.nashr.de

ايمل ياشار آذری:yasharazarri@gmail.com

مسئول نشر کارگری سوسياليستی: ياشار آذری