پيروزی شوز مظهر پيروزی توده ی مردم ونزوئلا در برابر امپرياليزم و عيادی داخلی اش

با رفراندم 15 اوت، بار ديگر توده ی فقير و زحمتکش مردم ونزوئلا برعليه توطئه های امپرياليزم و عيادی داخلی اش پيروز شدند. برای اقشار مختلف طبقه ی کارگر تحت ستم ونزوئلا که از زمان به روی کار آمدن شوز، از بورژوازی ملی خود جز خيانت، تخريب اقتصادی و گله و شکايت چيز ديگری نديده اند، اين مبارزه ای «تن به تن» بشمار می آمد. حدود 90 درصد مردم در اين رأی گيری شرکت کردند.

شمارش اوليه که بوسيله ی دستگاه های کامپيوتری در شهرهای بزرگ صورت گرفت، چند ساعتی پس از پايان رأی گيری باقی ماندن بر قدرت شوز را تثبيت کرد. در اين شمارش 4 ميليون و 991 هزار و 438 رأی موافق به بر جا ماندن شوز و 3 ميليون و 576 هزار و517 رأی به برکناری او آمد. اين تعداد البته شامل شمارش آرای شهرستان ها و مناطق دورافتاده که با دست انجام می گيرد، نيست و شوز در آن مناطق از پشتيبانی دهقانان و توده های محروم بسياری برخوردار است. حضور قريب به کل مردم جامعه در اين همه پرسی، نشانگر تشخيص صحيح آن ها در لزوم به دستگيری سرنوشت خود، بدست خودشان است.

 

ضدانقلاب که تصور می کرد در اين رفراندم بالاخره خواهد توانست، شوز را از رياست جمهوری ساقط کند، برای پيشبرد مقصود خود به بهترين نحو، حتی خواهان حضور «ناظران بين المللی» هنگام برگزاری رفراندم گشت. برای اين منظور، «مرکز کارتر» و «سازمان ايالات آمريکايی» دعوت شده و بر رأی گيری نظارت کردند. در کشورهای غربی  هرگز در گذشته سابقه نداشت که يک همه پرسی به اين شدت از نزديک بوسيله بنيادهای خارجی تحت نظارت قرار گيرد. برای اين نظارت حتی خود جيمی کارتر، رئيس جمهور سابق آمريکا هم حضور داشت.

اپوزيسيون به رهبری «هومبرتو برتی» و «سزار پرز ويواس» از حزب COPEI که در انتخابات رياست جمهوری از شوز شکست خوردند، در سال 2002 سعی کردند تا از طريق يک کودتا شوز را از قدرت بياندازند. سپس با اخراج مديران شرکت نفت ملی PDVSA به تخريب وضع اقتصادی کشور پرداختند. اين البته بجز طرح های کودتايی است که کشف شده و خنثی گرديد. وقتی تمام اين اقدامات با حضور توده مردم در پهنه ی خيابان ها خنثی شد، اپوزيسيون تصميم به استفاده از ماده قانونی گرفت که در زمان شوز به رأی عمومی گذاشته شده و به قانون اساسی آن کشور اضافه گرديد: يعنی حق عزل از طريق همه پرسی؛ در آن زمان اپوزيسيون با اضافه کردن اين ماده به قانون اساسی مخالف بود و در همه پرسی به آن رأی منفی داد. اما حالا بعنوان يک راه ديگر برای برداشتن شوز، مشکلی در استفاده از اين قانون نداشت. بنا به گزارش های رسيده، نتيجه اين همه پرسی، شکست بزرگی را برای اپوزيسيون به همراه داشته است و سعی در بی اعتبار جلوه دادن اين رفراندم نقداً آغاز شده که زمينه ساز اقدام مخرب آتی نيروهای اپوزيسيون خواهد بود.

حضور کارتر و نهادش «مرکز کارتر» در اين رأی گيری در ونزوئلا، هم چنين نشانگر دخالت مستقيم امپرياليزم در امور داخلی آن کشور است. «مرکز کارتر» نهادی است که از جانب دولت ايالات متحده آمريکا حمايت می شود و در نتيجه در اين رفراندم ما شاهد حضور مستقيم امپرياليزم (اگر چه زير پوشش امری خيرخواهانه و به «خواست مردم») در مبارزه با خواسته ی توده ی مردم ونزوئلا بوده ايم. شکست امپرياليزم آمريکا و عيادی داخلی آن، اکنون آنان به گرگ درنده  خشمگينی تبديل نموده که اگر چه ممکن است برای مدتی کوتاه آرام نشينند، ولی قطعاً دست از طرح نقش های بعدی برنمی دارند. اين بدان معنی است که مبارزه توده ی مردم ونزوئلا، بخصوص طبقه ی کارگر آن کشور با دشمن طبقاتی تمام نشده و اين دوران در واقع فرصتی برای انسجام مبارزات توده ای و طرح برنامه ای انقلابی و مداوم است؛ وظيفه ای که در واقع به عهده ی پيشروی کارگری آن کشور قرار دارد.

شوز در اين مقطع اگر چه سمبل پيروزی توده ی زحمتکش و کارگر ونزوئلا برعليه نظام سرمايه داری و امپرياليزم جهانی است، ولی علت کسب چنين موقعيتی بوسيله او، خلع موجود در رهبری انقلابی طبقه ی کارگر آن کشور است. دليل اين که شوز در ميان اقشار مختلف کارگران و دهقانان و زحمتکشان آن کشور، بيش تر از هر نيروی چپی و انقلابی موجود پايه دارد، يکی اين است که او تا کنون در صحنه ی مستقيم مبارزه با نيروهای ارتجاع قرار گرفته (مثل طرح های کودتا) و اين مبارزه نابرابر از شوز مظلومی ساخته که ناخودآگاه حس تدافعی مردم را به نفع او برانگيخته و او را توده پسندتر کرده است. دوم اين که او در اين مدت توانسته به برخی مطالبات مردم پاسخ گويد. اما در مقابل در برابر هر عمل او به نفع مردم نيروهای ضدانقلاب با او از در ستيز درآمده اند و اين باز هم بيش تر او را نزد مردم محبوب ساخته است.

اما از ديدگاه مارکسيست های انقلابی، مسأله اساسی در اين جا اين است که نه اقدامات شوز تا کنون انقلابی و در جهت ريشه کن کردن نظام سرمايه داری از آن کشور بوده است و نه او می تواند جلوی تخريب های اقتصادی و سياسی ارتجاع را برعليه خودش و کشور بگيرد. در واقع، شوز هيچ چشم اندازی از اين که کجا دارد می رود ندارد و در نتيجه ی آن، سياست هايش صرفاً بر اساس نيازی که رودررويی با نيروهای اپوزيسيون ايجاد می کند، تعيين می شود.

در حالی که هم اکنون در ونزوئلا فرصت بی نظيری برای طبقه ی کارگر ايجاد شده است که بتواند قدرت را تسخير کرده و بسرعت دست به دو اقدام اساسی و حياتی بزند: يکی مسلح کردن توده ی مردم جهت مقابله با حمله های نظامی ضدانقلاب و دوم، ملی کردن تمام منابع درآمد اصلی و بزرگ کشور و به اين ترتيب کوتاه کردن هر چه سريع تر دست بورژوازی از منابع اقتصادی.

در مورد اول، شوز با وجود اين که بارها مورد حمله از طرف ارتش قرار گرفته، ولی هرگز به اين نتيجه نرسيده است که بايد ارتش را درهم کوبيد و با مسلح کردن مردم در پی ساختن ميليشيای مردمی بود. او عده ای از رده بالای ارتش را بازخريد و عده ای را هم بازنشسته کرده است. اما توجه ندارد که ارتش بازوی سرکوبگر ضدانقلاب است و لذا ترکيب ارتش را دست نزده است. در نتيجه آن، ارتش و افسران عالی رتبه (چه آن هايی که همواره در مقام خود باقی مانده و چه آنان که خائه نشين هستند) اگر چه امروز اعلام طرفداری از شوز را می کنند، ولی اگر موقعيت آن فرا رسد، بلافاصله تغيير موضع داده و می توانند، دو باره به بازوی توانای بورژوازی تبديل شوند. در نتيجه متلاشی کردن نظام ارتش بورژوايی و دادن قدرت نظامی به دست توده های زحمتکش، يکی از ضروريات يک اقدام انقلابی در اين مقطع است.

لازم به اشاره است که تنها يک رهبری مارکسيست انقلابی می تواند معتقد به مسلح کردن توده ها بوده و آن را خطر برای خود احساس نکند و تنها مسلح کردن توده ها و حفظ آن ها در امور و مسائل سياسی کشور است که می تواند به انقلاب تداوم بخشيده و آن را از حملات گوناگون ارتجاع محفوظ دارد. آن گاه تنها رهبری ای که می تواند از اين حالت احساس امنيت کند، رهبری انقلابی طبقه ی کارگر است که از درون بطن طبقه ی کارگر و زحمتکشان آن کشور برخاسته باشد.

مورد دوم يعنی ملی کردن بانک ها، صنايع بزرگ و منابع زيرزمينی و تقسيم اراضی کشاورزی در ميان دهقانان با کمک لازم دولتی به آن ها و ايجاد کنترل کارگری در کارخانجات با حمايت دولت بخصوص در زمينه ی توزيع، امری حياتی برای تداوم انقلاب است، چون آن ها شريان اصلی برای گردش اقتصاد کشور می باشد و تا زمانی که دست سرمايه داری داخلی و امپرياليزم از آن ها کوتاه نشود، جلوی دسيسه های اقتصادی و سياسی ضدانقلاب را نمی توان گرفت؛ دقيقاً مثل حالتی که هم اکنون در ونزوئلا پيش آمده است. بورژوازی از يک طرف دائماً در حال تخريب منابع اقتصادی کشور است، از طرف ديگر در تبليغات خود، از همان وضع بی سروسامان شکايت می کند! در اين مورد هم تنها نيرويی که قادر است با داشتن يک برنامه ی انقلابی، به اقتصاد کشور جان بخشد تا در برابر تحريم ها و حملات امپرياليزم از پای در نيايد، يک دولت کارگری انقلابی است.

اگر چه هم اکنون برای نيروهای مارکسيست انقلابی اين احساس وجود دارد که مردم بيش از اندازه به شوز اطمينان دارند و در واقع وضع به نحوی است که نمی شود از شوز انتقاد کرد، اما دقيقاً به علت تفاوت عمق ديد پيشروی کارگری و روشنفکر انقلابی با توده ی مردم، اين وظيفه نيروهای پيشرو در اين مقطع است که:

1ـ در صحنه اجتماع حضور داشته و پا به پای توده ی مردم و طبقه ی کارگر در تمام امور دخالت داشته باشند و با حضور خود پا به پای شوز، تبديل به بديلی در برابر او شوند.

چيزی که توی مردم ونزوئلا در حال حاضر شايد به آن فکر نکنند اين است که ارتجاع تا کنون از در خشونت با شوز برخورد کرده است. اکنون پس از اين شکست اخير ممکن است تاکتيک خود را نسبت به او عوض کند و از در معامله و دوستی با او وارد شود. در اين صورت، از آن جايی که شوز يک کمونيست نيست و معتقد به مارکسيزم انقلابی نمی باشد و در نتيجه همان طور که تا کنون به ترکيب ارتش و نظام اقتصادی کشور دست نزده است، ممکن است به راحتی از در سازش با بورژوازی وارد گردد که در اين صورت به توده ی مردمی که از او حمايت کردند، پشت می کند. به اين دليل در اين مقطع، حضور مستقيم نيروهای کمونيست انقلابی ونزوئلا در صحنه سياسی امری ضروری است.

2ـ همزمان در پی ساختن آن هسته اصلی و مرکزی، يعنی حزب پيشتاز انقلابی باشند که بتواند در ميان طبقه ی کارگر آن گونه پايه بگيرد که در صورت هرگونه شکست احتمالی شوز از ضدانقلاب، اين مرکزيت دموکراتيک بتواند، با پايگاهی که در ميان توده ی مردم و طبقه ی کارگر بدست آورد، دست به اقدامات انقلابی برای مبارزه با ضدانقلاب بزند.

3ـ برای رسيدن به منظور بالا لازم است که در حال حاضر در عين حال که از شوز و اقدامات مثبت او دفاع می کنند، ضعف های او را گوشزد کرده و دلايل خود را برای طبقه ی کارگر با روشنی کامل توضيح داده و آلترناتيو خود را ارائه دهند. حتی اگر در ابتدا با مخالفت زيادی روبرو گردد.

سارا قاضی

17 اوت 2004

 

 

آدرس اينترنتی کتابخانه: http://www.nashr.de

ايمل ياشار آذری:yasharazarri@gmail.com

مسئول نشر کارگری سوسياليستی: ياشار آذری