تفاوت تشکل های مستقل کارگری با ساير نهادها

 

تشکل های کارگری نهادهايی هستند که در زمان غياب حزب پيشتاز انقلابی شکل می گيرد. آن زمان که حزب پيشتاز انقلابی به وجود آمد، نقش اصلی اين تشکل ها خود به خود به پايان می رسد.

 

در اروپا و آمريکا نهادهای سنتی کارگری مانند اتحاديه ها و سنديکاها، با وجود اين که اشکال متشکل کارگری برای مبارزات طبقه ی کارگر بر عليه نظام سرمايه داری بوده است، اما از آن جايی که رهبری اين نهادها هميشه به سرعت به طرف سازش با بورژوازی و کارفرمايان حرکت کرده و به همين سرعت از خصلت انقلابی مبارزات کارگران فاصله گرفته اند، ماهيت اين نهاد را بوروکراتيک و بورژوايی اصلاح طلب ساخته است.

اگر چه جريانات انقلابی کارگری می بايد از اين اتحاديه ها و سنديکاها در برابر رژيم های سرمايه داری دفاع کنند، اما مرز انقلابی خود را در برابر آن ها می بايد حفظ نموده و وظايف انقلابی خود را به عهده آن ها نگذارند. دليل آن هم اين است که اتحاديه های کارگری و سنديکاها در طول تاريخ خود، در سطح کشورهای سرمايه داری غربی و آمريکای لاتين، صرفاً در جهت کسب مطالبات دموکراتيک و صنفی قدم برداشته و اعتقادی به مبارزات انقلابی طبقه ی کارگر با سرمايه داری در جهت برچيدن نظام سرمايه داری نداشته است. اين نظريه که حق طبقه ی کارگر را می توان با صلح و با حضور در دستگاه دولتی بورژوازی از نظام سرمايه داری گرفت، بخصوص بعد از جنگ جهانی دوم بوسيله دولت های سوسيال دموکرات تبليغ و اجرا گرديد. در آن زمان که خرابی های بعد از جنگ، نياز به بازسازی را در سطح جهان مبرم کرده بود، در واقع باعث به جريان افتادن اقتصاد سرمايه داری در سطح جهانی گشت و باعث شکوفايی نظام سرمايه داری جهانی در چند دهه شد. ابعاد اين شکوفايی به قدری گسترده بود که سرمايه داری جهانی مسئله ای در تن دادن به مطالبات دموکراتيک دولت های سوسيال دموکرات نداشت. اين فرصتی شد برای دولت های سوسيال دموکرات که بتوانند سطح زندگی طبقه ی کارگر را در کشورهای خود تا حدود قابل ملاحظه ای بالا ببرند. اين مطالبات دموکراتيک مانند: بيمه های اجتماعی، بيمه دوران بيکاری و بازنشستگی، کمک هزينه مسکن، کودک و تحصيلی، مرخصی ساليانه و نظاير اين ها، سطح زندگی اين کشورها را در مقايسه با گذشته بالا برد.

در اين دوران نقش رهبری اتحاديه های کارگری، به جای استفاده از موقعيت برای سوق مبارزات از سطح مبارزات دموکراتيک به سطح مبارزات انتقالی (کسب کنترل کارگری در کارخانه ها و مبارزه در راستای سقوط سرمايه داری) صرفاً تبليغ سياست های دولت های سوسيال دموکرات بود. در طی اين روند، رهبری اين اتحاديه ها، کارگران را به «صبر انقلابی» برای کسب حقوق خود از بورژوازی کشورش دعوت می کرد. از طرف ديگر، روابط رهبری اين اتحاديه ها با کارگران خود، به سطحی بوروکراتيک و به اجلاس کنگره های ساليانه و انتخابات محدود می شد. در طول باقی مانده ی سال، کليه ی تصميمات و اقدامات در رده ی رهبری صورت می گرفت و نتيجه ی اقدامات در ماهنامه ها برای اطلاع کارگران به چاپ می رسيد. چنين ماهيت بوروکراتيکی عملاً وجه مشترک بيش تری با بورژوازی داشت تا  طبقه ی کارگر.

از دهه ی 1970 در آمريکا و دهه ی 1980 در اروپا و بخصوص اواخر دهه ی 1980 در سطح جهانی، سرمايه داری يک بار ديگر رو به بحران اقتصادی گذاشت. از آن زمان تا کنون، بورژوازی اين کشورها توانسته به يکايک دستاورهای گذشته ی طبقه ی کارگر تجاوز کند و دولت های سوسيال دموکرات نه تنها در برابر اين تجاوزات ايستادگی نکردند، بلکه سرمايه داران موفق شدند که حملات خود به اين دستاوردها را از طريق همين احزاب سوسيال دموکرات و کارگری انجام دهند. در چنين شرايطی، کارگران صرفاً سرخورده شده و لااقل برای نسلی عقب نشينی می کنند و جنبش انقلابی در ميانشان از بين می رود. وضعيت فعلی طبقه ی کارگر در کشورهای غربی خود نمونه ی بارزی از اين شرايط است.

در رابطه با شرايط فعلی ايران و گشايش هايی که سرمايه داری جهانی می خواهد از طريق «ای ال او» در ايران پياده کند، مسلماً نمی تواند به پای آن چه که در اروپا پياده شد برسد و هدف از آوردن «آی ال او» به ايران هم چنين گشايش هايی نيست، بلکه صرفاً ايجاد ظاهری دموکراتيک برای رژيم و در عين حال سرکوب مبارزات انقلابی طبقه ی کارگر از طريق نهادهای زرد است. در چنين شرايطی برای طبقه ی کارگر پراکنده و سازمان نيافته ما اولين قدم اساسی، ايجاد تشکل های مستقل است که بتواند بدون دخالت مستقيم و غيرمستقيم دولت و نهادهای وابسته به آن (حتی آی ال او) و کليه ی جريانات سنتی اپوزيسيون، کارگران را حول برخی مطالبات دموکراتيک متحد سازد.

تشکل های مستقل کارگری که بر خلاف اتحاديه های کارگری از بالا سازماندهی نشده و حضور و فعاليت تک تک کارگران در آن نقش سازنده دارد، سپس می تواند امکان شکل گيری هسته ی اوليه ی «حزب پيشتاز انقلابی» را فراهم آورد.

هسته ی اوليه اين حزب که از درون همين تشکل ها مبارزات خود را با رژيم و نظام سرمايه داری آغاز می کند، نه تنها ارتباط مستقيم خود را از اين طريق با ساير کارگران برقرار و محفوظ نگاه می دارد که در واقع می تواند با روشنفکران متعهد به طبقه ی کارگر و فعالان نظير خود در ساير تشکل های مستقل بپيوندد و «حزب پيشتاز انقلابی» را بنيان گذارند. اين حزب که بطور مخفی عمل می کند، آن گاه می تواند با دخالت در سياست های ارگان های کارگری که قرار است زير نظر «آی ال او» اداره شود، بديل های انقلابی ارائه داده و به اين ترتيب نه تنها «آی ال او» و رژيم را به چالش بطلبد، بلکه زمينه ی عملی را برای جلب اعتماد طبقه ی کارگر آماده سازد.

در پروسه اين حرکت، تشکل های مستقل کارگری کم کم نقش اصلی خود را از دست می دهند و حزب می تواند به ساختن «کميته های عمل مخفی» خود دست بزند. پيشبرد مبارزات انقلابی در اين راستا است که به ايجاد «حزب انقلابی سراسری طبقه ی کارگر» منتهی شده و به انقلاب کارگری می انجامد.

 

سارا قاضی

 1سپتامبر 2003

 

 

بازنويس: ياشار آذری

آدرس اينترنتی کتاب خانه: http://www.nashr.de

ايمل ياشار آذری:yasharazarri@gmail.com

مسئول نشر کارگری سوسياليستی: ياشار آذری